مجله خبری

یادداشت

گزارش تصویری

سیاسی

سیاسی با عکس

هیچ مکتب دیگری جز دین نمی‌تواند انسانی مثل حاج قاسم پرورش دهد

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: چیزی را که حق و باطل در آن معلوم نیست، شبهه می‌نامند.از مشخصات شبهه این است که «شبیه حق است» که ایجاد کننده آن قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه اندازد. امت اسلامی، ارزش‌ها و ضد ارزش‌هایی دارد و کسانی که ارزش‌های متفاوتی دارند سعی می‌کنند با بدعت‌های شبهه‌آلود و سخنان و تحلیل‌های گیج‌کننده، مردم را گمراه نموده و ارزش‌های آنها را تغییر دهند. حق و باطل در حیات بشری، همواره و در همه موقعیت‌ها، با آن وضوح و صراحت نمودار نمی‌شوند که برای هیچکس جای تردید و شک و شبهه‌ای نمانده باشد و عواملی دخالت دارند که زمینه اشتباه را فراهم می‌کنند.

از جمله رسالت‌های علما و دانشمندان اسلامی در جوامع پاسخ به شبهات گوناگون مطرح شده در سطح کلان می‌باشد حوزه‌های علمیه باید با استفاده از توانایی‌های خود و بهره‌گیری از امکانات موجود پاسخ‌های مستدل و محکم به پرسش‌های اقشار مختلف جامعه بدهند و شبهات به وجود آمده که بنیان مبادی اسلام و ایمان دینی مردم را خدشه‌دار می‌کنند، بر اساس علوم روز و به گونه‌ای پیشرفته پاسخ بگویند. در سلسله مطالب «حقیقت این است» درصددیم به برخی از این شبهات به صورت تفصیلی پاسخ بدهیم.آن‌چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی است که در سال ۱۳۹۸ ایراد فرموده‌اند:

در مطالب گذشته اشاره کردیم که هدف بسیاری از شبهاتی که درباره دین و سیاست القا می‌شود، ترویج گرایش جدایی دین از سیاست و به اصطلاح سکولاریسم است. این نزدیک‌ترین راهی است که به وسیله آن می‌توانند متدینان را نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی دلسرد یا اراده‌شان را ضعیف کنند. در جلسه گذشته به برخی از این شبهات پرداختیم.

جدایی قلمرو دین از مسایل اجتماعی

شبهه دیگری این‌گونه مطرح می‌شود که شما معتقدید دین از سیاست جدا نیست و یا به فرمایش مرحوم مدرس‌رضوان‌الله‌علیه «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست». این سخن بدان معناست که اگر کسی دین را قبول نداشته باشد مسایل سیاسی‌اش را نمی‌تواند حل کند و انسان برای حل مسایل سیاسی و اجتماعی نیز به دین نیاز دارد. در صورتی که واقعیت خارجی این‌گونه نیست. کسانی هستند که هیچ اعتقادی به خدا و دین ندارند، ولی در مسایل اجتماعی و سیاسی نظریاتی مشابه نظریات متدینان دارند. اگر دین و سیاست ارتباط نزدیکی با هم داشت، نظر دین‌دار و بی‌دین مثل هم نمی‌شد. بنابراین این‌ها دو حوزه هستند.

به عبارت دیگر بررسی مسایل اجتماعی ما را به این نکته رهنمون می‌شود که انسان‌ها در زندگی اجتماعی‌شان باید حقوق همدیگر را رعایت کنند و به همدیگر ظلم نکنند. این مساله حکم بخش واجب سیاست را دارد.

اگر کسانی می‌خواهند انسان‌های بسیار بهتری باشند، به دیگران نیز کمک می‌کنند. این مساله تقریباً مفاد آیه ۹۰ از سوره نحل است که می‌فرماید: إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ. عدل این است که کسانی‌که در اجتماع هم‌ردیف هم هستند و نیاز شدیدی به یک‌دیگر ندارند، حقوق یک‌دیگر را رعایت کنند، و حق کسی تضییع نشود. اگر کسانی می‌خواهند مرتبه عالی‌تری داشته باشند و به فضیلتی نایل شوند، به محرومان و مظلومان نیز کمک کنند. همه ارزش‌هایی که در زمینه زندگی اجتماعی مطرح می‌شود، به همین دو اصل برمی‌گردد.

روشن است که این دو اصل را فقط متدینان قبول ندارند و در جوامع با افراد بسیاری روبه‌رو می‌شویم که هیچ اعتقادی به خدا و دین ندارند، ولی مواظب هستند که به کسی ظلم نکنند؛ اصلاً این‌گونه تربیت شده‌اند و این را فضیلتی برای خودشان می‌دانند؛ حتی سعی می‌کنند که به دیگران کمک کنند و برای آن‌ها دل‌سوزی و مهربانی می‌کنند. از سوی دیگر در بین کسانی‌که ادعای دین‌داری می‌کنند، گاهی کسانی را می‌بینیم که به دیگران ظلم می‌کنند، حق دیگران را تضییع می‌کنند و به جای احسان، اذیت می‌کنند.

بنابراین تلازمی بین دین‌داری و رعایت حقوق دیگران نیست، و دین و سیاست دو مقوله است. یک مقوله مسایل فردی و ارتباط با خدا و آخرت است، که مربوط به دین است. یکی هم مربوط به مسایل زندگی دنیا و زندگی اجتماعی و سیاسی است.

همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید این شبهه دارای جهات مختلفی است که با بیانات مختلفی مطرح شده است. برای پاسخ به این شبهه نیز چند مطلب قابل طرح است که هر کدام ناظر به یک جهت از آن جهات است.

راه‌های اثبات آموزه‌های دینی

نکته اول این‌که این شبهه درصدد القای این مطلب است که دین فقط چیزهایی است که انسان از خدا و پیغمبر و براساس وحی می‌پذیرد، و اگر مطلبی از راه وحی به انسان نرسید، دین نیست. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما نگفتیم هر چه دین آورده است همه از امور تأسیسی است، مبتکر آن دین است و اگر کسی دین نداشته باشد، نمی‌تواند آن را بپذیرد. ما در همه کتاب‌های کلامی‌مان تصریح می‌کنیم که برخی از مطالب دینی را از راه عقل اثبات می‌کنیم و اگر چیزی را عقل اثبات کرد، می‌تواند مساله دینی نیز باشد.

بیانات قرآنی نیز همیشه تأکید بر این مطلب دارد که چرا به عقل‌تان مراجعه نمی‌کنید و چرا فکر نمی‌کنید. این یک نکته که دین فقط چیزی نیست که از راه وحی و تعبد ثابت شود. دین مطالب حقی در زمینه اعتقادیات، اخلاقیات، احکام فردی و اجتماعی است که برخی از آن‌ها با عقل اثبات می‌شود و برای اثبات آن‌ها نیازی به وحی نیست. البته ممکن است درباره این مسایل وحی نیز آمده باشد که می‌گوییم بیانی ارشادی است.

انواع مسایل اجتماعی

نکته دوم این‌که مسایل اجتماعی بر دو گونه است. یک نوع، سلسله مباحثی است که باید آن‌ها را در جامعه به عنوان قوانین اجتماعی رعایت کرد. ضامن اجرای این قوانین نیز مجازات‌ها و احیاناً اعطای برخی مزایاست که توسط قوه مجریه و قضاییه اعمال می‌شود. این قوانین معمولاً تحت عنوان «حقوق» مطرح می‌شود و بخش‌های فرعی مختلفی دارد. هدف از این مباحث این است که زندگی انسان‌ها در این دنیا راحت بگذرد؛ به حق همدیگر تجاوز نکنند، یک‌دیگر را نکشند، اموال یک‌دیگر را غصب نکنند، به ناموس مردم خیانت نکنند، نسبت به قراردادهای خود پایبند باشند، بدهی‌شان را بپردازند و…. این‌ها مسایلی است که در حوزه حقوق مطرح می‌شود. ضامن اجرای مسایل حقوقی سیاست‌مداران هستند؛ کسانی که براساس همان مقررات حقوقی قدرت پیدا کرده‌اند و می‌توانند دیگران را به رعایت حقوق دیگران وادار کنند و در صورت مخالفت، آن‌ها را مجازات کنند.

اما مباحث اجتماعی دیگری نیز وجود دارد که شاخص عمده آنها این است که ضامن اجرایی آن‌ها درونی است؛ یعنی کسانی از این بخش بهره‌مند هستند که در درون‌شان عاملی وجود دارد که آن‌ها را به رعایت مقررات وامی‌دارد. این چیزی است که به آن «ارزش‌های اخلاقی» می‌گویند. انسان‌هایی هستند که خودشان را فراتر از افرادی که این مسایل را رعایت نمی‌کنند، می‌دانند و رعایت این قوانین را یک نوع فضیلت می‌دانند. ضامن اجرای این مسایل نیز اعتقاد، شرف و فضیلت خودشان است.

نتیجه این‌که وقتی ما درباره مسایل اجتماعی و سیاسی سخن می‌گوییم، باید توجه داشته باشیم که درباره کدام بخش آن صحبت می‌کنیم؛ زیرا احکام این دو بخش با هم فرق می‌کند. هدف این دو نیز با هم تفاوت دارد. هدف یکی نظم اجتماعی است و هدف دیگری فضلیت روحی و معنوی است. در حوزه اول، ضامن اجرا انسان یا مجموعه دیگری است؛ از این‌رو کسانی به دور از چشم مسؤولان هر کاری می‌خواهند انجام می‌دهند، تا می‌توانند خلاف قانون عمل می‌کنند و…، اما کسانی که دارای فضلیت‌های اخلاقی هستند نیازی به ضامن اجرای خارجی ندارند؛ بلکه گاهی حتی آن فضلیت‌های خودشان را نیز اظهار نمی‌کنند، و می‌کوشند که کار اخلاقی را به صورت مخفیانه و خصوصی انجام دهند.

تفاوت ارزش انگیزه‌ها

نکته دیگر این‌که در جامعه‌ای که اعتقادی به دین و مسایل معنوی نداشته باشند، رعایت قوانین اجتماعی خود یک فضلیت است؛ مثل این‌که من اگر کارمند اداره هستم، سر وقت سرکارم می‌آیم و از وقتم کم نمی‌گذارم؛ اگر کارگرم، کارم را دست انجام می‌دهم؛ و اگر کارفرما هستم، حق کارگر را درست ادا می‌کنم. اما در این‌که این رفتارها درست انجام بگیرد، انگیزه‌ها متفاوت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

پر بیننده ها

سبد خرید

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

فروشگاه
0 علاقه مندی
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من